از روانشناسی بالینی تعاریف متعددی به عمل آمده است. بعضی از این تعاریف به موضوع مورد نظر و برخی دیگر بر
روش علمی مورد استفاده این رشته علمی تاکید دارند
یکی از افراد بسیار مؤثر در پیشرفت رشته روانشناسی و بهبود مراقبت های بیمارستانی فیلیپ پینل فرانسوی بود.
کارهای پینل، نقطه عطفی در تحول و پیشرفت روانپزشکی و روانشناسی بالینی محسوب می شود. سایر افرادی که
در این زمینه خدمات زیادی ارائه کردند عبارتند از: ویلیام توک، الی تاد، دروتی دیکس. همچنین در پیشرفت رشته
روانشناسی بالینی نیروهای اجتماعی و عقاید حاکم بر زمانه این افراد نیز مهم بودند. از جمله این نیروها، فلاسفه و
نویسندگان قرن نوزدهم بودند که خواهان برابری و مراعات شأن انسان ها بودند
فرانسیس گالتون سعی کرد تا از روش در شناخت تفاوتهای فردی مردم استفاده کند. او به سنجش تیز
حسی، مهارت های حرکتی و زمان واکنش علاقه داشت.
مک کین کتل اصطلاح آزمونهای روانی را متداول کرد.
امیل کراپلین کارهای تشخیصی خود را در سال ۱۹۱۳ارائه کرد. او بیماریهای روانی را به دو نوع بیماری علاج پذیر
و علاج ناپذیر تقسیم نمود. از نظر کراپلین بیماریهای علاج پذیر معلول عوامل برون زاد و بیماریهای علاج ناپذیر
معلول عوامل درون زاد بودند.
یکی از مهم ترین تحولات در سال های ۱۹۰۰تا ،۱۹۱۹بالا گرفتن جریان اندازه گیری روانی یا روان آزمایی
تشخیصی بود. این تحول نیروی اصلی خود را از کارهای آلفرد بینه گرفت. او با کمک تئودر سیمون اولین آزمون
سنجش هوش کودکان را در سال ۱۹۰۸تهیه نمودبع . داً لوئیس ترمن در سال ۱۹۱۶نسخه آمریکایی این آزمون را
تهیه کرد
بنیادی ترین و متداول ترین روش تحقیق، مشاهده است. می توان با استفاده از مشاهده، فرضیه هایی تدوین کرد و
به بوته آزمایش گذاشت. در واقع مشاهده در ضمن روش های دیگر نیز مورد استفاده قرار می گیرد. در روش
آزمایشی، بررسی موردی و… نیز ما از روش مشاهده استفاده می کنیم.
الف. مشاهده غیر منظم: یعنی مشاهده تصادفی و اتفاقی یک پدیده. این نوع مشاهده به ندرت مبنای دانش می
شود. اما ممکن است از طریق مشاهده تصادفی، فرضیه هایی در ذهن ما شکل بگیرد و با استفاده از روش های دیگر
ما آنها را مورد آزمایش قرار دهیم.
ب. مشاهده طبیعی: این نوع مشاهده در محیط طبیعی صورت می گیرد اما دقیق تر و منظم تر است. این نوع
مشاهده تصادفی و آزاد نیست بلکه کاملاً برنامه ریزی شده است.در این نوع مشاهده، مشاهده گر کنترلی اعمال نمی
کند و اجازه می دهد اتفاقات آزادانه روی دهند. این نوع مشاهده، روی عده کمی یا وضعیت های محدودی صورت
می گیرد.
بسیاری از نظریه پردازان مطرح روانشناسی مثل؛ فروید، پیاژه، لورنس و… از این روش برای برپایی نظریه های خود
استفاده کردند